ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ سجاد 
سلام داداش اجرت با امام رضا واقعا عالي بود حال کردم اگه خدا بخواد اين مدح و برداشتم که امشب تو هيئت بخونم صوابشم پنجا پنج ياعلي
پاسخ

ممنون.اجر تشويق و تقديرت با مادر اربابم حضرت اباعبدالله الحسين(عليه السلام).
سلام عليکم ،سروده ي زيبايي بود،جزاک الله،اما جسارتاً چند نکته را خدمتتان عرض ميکنم،1- در مطلع شعر ،کلمه ي «دار غريبان» کلمه ي مناسبي نيست! چون اسم مکان است براي شخص بکار نمي رود؛
2-چون بيت اول شعر (مطلع) با هجاي بلند شروع شده،ابتداي همه ي مصارع وابيات الزاماً بايد با هجاي بلند شروع شود تا وزن وآهنگ شعر بهم نريزد
در بيت پانزدهم ، مصرع دوم، جمله ي (هم به عدو رضا او) مناسب نيست
در بيت بعدي هم (شيب الخضيب) فقط در مورد حضرت علي و امام حسين عليهم السلام صدق مي کند ! نه براي امام رضا ع.
من تو صيه ميکنم اشعار تان را قبل ثبت در وبلاگ با چند تن از اساتيد نقد وبررسي کرده ورفع اشکال نماييد.موفق ومؤيد باشيد.
پاسخ

سلام.از اينكه ديده رنجه فرموده و نكات لازم و ضروري را بازگو فرموديد نهايت سپاس و تشكر را دارم.انشاالله پروردگارم به بركت گريه ي براي حسين عجب و غرور را از اين بنده ي كمترين خود به دور دارد تا هميشه بتوانم از تذكرات ديگران نهايت بهره را ببرم.نكات اول و دومتان حسب تجربه ي اندك و دانش ادبي قليل ما دور از انتظار هم نبود و به راهنمايي هاي اساتيدي چون جنابعالي اميدواريم مترقي گرديم.لكن در مصرع دوم بيت پامزدهم اشاره داشته ام به حديث ذيل از كتاب شريف منتهي الآمال باب دهم.صفحه ي 903:ابن بابويه به سند حسن از بزنطي روايت كرده به خدمت امام محمد تقي (عليه السلام) عرض كردم آيا همه ي پدران گذشته ي شما پسنديده ي خدا و رسول و ائمه نبودند؟گفت: بلي.گفتم پس چه سبب شد او را در ميان ايشان به لقب گرامي مخصوص گردانيدند؟گفت براي آنكه مخالفان و دشمنان او را پسنديدند و از او راضي بودند چنانچه موافقان و دوستان از او خوشنود بودند.و اتفاق دوست و دشمن بر خشنودي از او مخصوص آن حضرت بود.در بيت بعدي هم شيب الخضيب خطاب حضرت اباعبدالله الحسين (عليه اسلام) است.و روايتي كه امام رضا عليه اسلام خطاب به ابن شبيب فرموده اند.در خاتمه ضمن تشكر التماس دعاي خير دارم.


سلام

سپاس از حسن توجه شما، آنچه فرموديد در باب پاره دلهايي که نگاشتم ، خاطرم را برد در لسان صديقي عزيز که از جمله شعرا بودند و هستند و تکيه بر اين لفظ داشتند خطاب به حافظ ( رضوان الله تعالي عليه ) :

شاعر که نيستم سر اين بيت ها فقط

دارم اداي شعر تو را درمي آورم

فلذا لطف و مهر شما شامل حال گرديد و از اين بابت شکري است بر ذمه ي ما در برابر خداي متعال. در پناه اهلبيت باشيد انشاءالله.

پاسخ

حُسنت به اتفاقِ ملاحت، جهان گرفت آري، به اتفاق، جهان مي‌توان گرفت افشاي راز خلوتيان خواست کرد شمع شکر خدا، که سرِّ دلش در زبان گرفت زين آتش نهفته که در سينه من است خورشيد شعله‌ايست که در آسمان گرفت مي‌خواست گُل که دم زند از رنگ و بوي دوست از غيرت صبا نفسش در دهان گرفت آسوده بر کنار، چو پرگار مي‌شدم دوران، چو نقطه، عاقبتم در ميان گرفت آن روز شوقِ ساغرِ مِي خِرمَنم بسوخت کآتش ز عکسِ عارضِ ساقي در آن گرفت خواهم شدن به کوي مغان آستين فشان زين فتنه‌ها که دامن آخِرزمان گرفت مِي خور! که هر که آخر کار جهان بديد از غم سبک برآمد و رَطل گران گرفت بر برگِ گُل، به خونِ شقايق نوشته‌اند: «کآن کس که پخته شد مي چون ارغوان گرفت» حافظ! چو آب لطف ز نظم تو مي‌چکد حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت؟
کاربر گرامي، سلام
در تاريخ دوشنبه 18 شهريور 92 نوشته (يار ضعيفان ) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.