پیوند دو نور...
چون گل به گلستان ها، شبنم به جبین داری
کم ناز کن ای جانا حالا که یقین داری
ای سینه ی جان چاکت، سردار بر افلاکت
تک گوهر گیتی را در بر چو نگین داری
بنگر سبدی از گل هم میخک و هم سنبل
مهمان عزیزی چون جبرییل امین داری
دامادیت ای حیدر،افضل زشهنشاهی است
در عرش، خداوند و احمد به زمین داری
عاقد زبهشت آمد، شاهد ز سماوات است
صد پیک بشیر امشب، از خلد برین داری
ذکر لب تو شُکر و ورد دل تو زهراست*
خشنود شود ربّ از ذکری که چنین داری
فرمود خداوندم: همتای تو زهرا شد؛
از آیت عشقِ حق در عشق، قرین داری
دیگر چه نیازی هست، بر شرح تعاریفت
وقتی که چو زهرایی آیینه ترین داری
شاعر: اکبر پورآقا
*«رَبِّ اَوزِعنی اَن اَشکُرَ نِعمتَکَ التی اَنعمتَ عَلَیَّ» (نمل: 19)
پیوند دو نور...
چون گل به گلستان ها، شبنم به جبین داری
کم ناز کن ای جانا حالا که یقین داری
ای سینه ی جان چاکت، سردار بر افلاکت
تک گوهر گیتی را در بر چو نگین داری
بنگر سبدی از گل هم میخک و هم سنبل
مهمان عزیزی چون جبرییل امین داری
دامادیت ای حیدر،افضل زشهنشاهی است
در عرش، خداوند و احمد به زمین داری
عاقد زبهشت آمد، شاهد ز سماوات است
صد پیک بشیر امشب، از خلد برین داری
ذکر لب تو شُکر و ورد دل تو زهراست*
خشنود شود ربّ از ذکری که چنین داری
فرمود خداوندم: همتای تو زهرا شد؛
از آیت عشقِ حق در عشق، قرین داری
دیگر چه نیازی هست، بر شرح تعاریفت
وقتی که چو زهرایی آیینه ترین داری
شاعر: اکبر پورآقا
*«رَبِّ اَوزِعنی اَن اَشکُرَ نِعمتَکَ التی اَنعمتَ عَلَیَّ» (نمل: 19)
.: Weblog Themes By Pichak :.