ناخدای کشتی ما چون مسیحا دم بود
شر بدخواهان عالم از سر ما کم بود
من نمی گویم که حتی دشمنان هم گفته اند:
رهبر ما بهترین رهبر در این عالم بود
دوش دیدم انقلاب انقلاب شهر را!
داد می زد جلوه ام این سینه ی چاکم بود
من نه آن بیدم که با این بادها لرزیده ام
جان فدای رهبر و آیینم و خاکم بود
چاره ی هر تنگنا و سختی ام یک یا علی است
کار و بار شیعیان در هر دو عالم با علی است
شاعر: اکبر پورآقا
تقریبا شاید از سال 73 به بعد و با باز شدن پایم به مسجد حضرت ولی عصر (عج) مهدیه اسلامشهر با این جمله ی زیبای حضرت امام (ره) که فرمودند: «هر گاه نوای دلنشین تفکر بسیجی در جامعه ای طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد ماند.» آشنا شدم.
بدون تردید و با اتکا و استناد به همه ی فرمایشات، منویات، تفکرات، اقدامات و همه و همه ی اوامر و نواهی مقام معظم رهبری کاملا به وضوح این نوای دلنشین تفکر بسیجی از ناحیه ی ایشان در جامعه طنین انداز است که به معنای واقعی کلمه چشم طمع همه ی اجانب و دشمنان کوردل و گستاخ ملت و نظام مقدس جمهوری اسلامی کور شده و کورتر هم می شود.
اگر بخواهم در مقیاسی دیگر این فرمایش حضرت روح الله (ره) را بنگرم، یاد دوست و رفیق شهیدم حاج محمود شفیعی نیک آبادی شهید مدافع حرمی که جانفدای حضرت زینب(س) شد می افتم که همیشه آماده ی مهاجرت در راه خدا بود. گویی اهمیت وافر هجرت را که در قرآن کریم قبل از جهاد بدان اشاره شده (20 توبه) را با تمام وجود درک و لمس کرده بود. هر وقت هم که از سفر باز می گشت، حضوری یا تلفنی همه ی دوستان و هم مسجدی های خود را برای دیداری دوباره هنگام نماز جماعت به مسجد فرا می خواند. پیامک هایی که برای دوستان می فرستاد تقریبا اینگونه بود: «.. سلام مهربون. خیلی وقت ندارم. نماز مغرب و عشا مسجدم و مشتاق دیدار. خدا رحمتت کنه..» اصلا انگار می دانست آدم هایی مثل من نیازمند این دعای زیباییم که خدا رحمتمان کند. کنایه ای که دنیایی حرف در خود جا داده و پشت سادگی و زیبایی اش ژرفایی به عمق تفکری ناب دارد.
گیر و دار دنیا و تعلقات آن، مشکلات و دغدغه ها و آرزوهای ریز و درشت دنیایی که بعضا تبدیل به یأس و ناامیدی شده اند و همین تفکرات منفی قبل از هر مرگ و نیستی، فنایی گناه آلود با خود به ارمغان می آوردند که به واقع تنها رحم الهی ( الا ما رحم ربی..) گره گشا خواهد بود و بس. و این دیدگاه از پس تفکر دلنشین شهید بزرگواری طلوع می کرد که با عینک خوش بینی و عنایت و محبت و رأفت به همه و همه جا نگاه می انداخت. در یکی از کلیپ های ضبط شده از نقاط محروم که برای اردوی جهادی به آنجا تشریف برده بودند، با دختر خانمی تقریبا سه یا چهار ساله به نام زینب مصاحبه کرده و بعد از مصاحبه جمله ای عجیب بیان می کند. « .. این چشم ها ( چشمان زینب کوچولو) اگر در شهر بود..» شاید حتی پدر بزرگوار این دختر خانم هم به این مطلب فکر نکرده که این شهید بزرگوار اینقدر دلسوزانه ، پدرانه و مشفقانه به چشمان معصوم و زیبا اما رنج کشیده و محروم این دختر نگاه می کند. آری، مانند همین تفکر و دلسوزی باعث شد حاج محمود به سوریه رفته و در راه خدمت صادقانه و قربت الی الله مردم مظلوم سوریه جان فدای مکتب حضرت زینب (س) شود.
نوای دلنشین تفکر بسیجی مسأله ایست که این روزها جامعه ی بشری و حتی جامعه ی ما بیش از پیش به آن نیاز دارد. نوای دلنشینی که همیشه در بزنگاه ها و در مقیاس های گوناگون خود را بروز داده و چشم طمع دشمنان را از این جامعه دور و کور ساخته است. همه ی این مطالب را عرض کردم که بگویم امروز برای ایفای دین خود و ادای امانت این تفکر بزرگ و دلنشین که روح نواز و دل نواز همه و همه است( چه آنها که متوجهند و چه آنها که نمی فهمند) برای طنین اندازی هر چه باشکوه تر این تفکر به نیابت از شهید مدافع حرم حاج محمود شفیعی به میدان انقلاب خواهیم آمد.
این همان منطق طاهاست که غوغا می کرد
او که هر یک نفسش کار مسیحا می کرد
این همان هیبت حیدر به صف پیکار است
او که هر معرکه را عرصه ی هیجا می کرد
جلوه ی هیبت حیدر به خدا رهبر ماست
حیدری که همه جا محشر کبری می کرد
اشبه الناس به معصوم همین «سید علی» است
دیدند همه دشمنش از عجز تمنا می کرد
دشمنان را ز نفس هم ز توان انداخته
بود ای کاش «خمینی» و تماشا می کرد
کاش آید به سر این قصه هجران. ای کاش..
..پرچمش را به گل فاطمه اهدا می کرد
اکبر پورآقا
با اینکه قبلا این شعر را در پایگاه فرصت ها قرار داده بودم، اما هم اکنون که آرزوی سلامتی و طول عمر مقام عظمای ولایت را توأم با آروزی یک لحظه خاکبوسی مقدم مبارکشان در کنار تخت بیمارستان، در سینه دارم به رسم عیادت از راه دور مجددا این شعر را در پایگاه فرصت ها قرار می دهم. شاید..
جان به فدایت امین..
داده تو را ای امین حی توانا یقین
سایه ی امنیتی بر سر این سرزمین
همچو عمویت شدی میر و علمدار عشق
زین سبب است مهر تو با دل ملت عجین
در همه جای جهان فتنه و طغیان شده
خط ولایت نمود میهن من اینچنین
با نفست مشعل راه سعادت شدی
اوج و تعالیّ ما بر دم گرمت رهین
رمز سعادت تویی در گذر این زمان
از سر این کینه است، کرده عدویت کمین
خون شهیدان بود بر همه امت وصی
"جان شما و ولی" اصل وصیت همین
کاش که این جان ما جمله فدایت شود
چون شهدا گفته اند:«جان به فدایت امین»
شعر: اکبر پورآقا
.: Weblog Themes By Pichak :.