این غزل کوتاه، اهدایی استاد بزرگوارم حاج غلام رضا رجبی (میثم) می باشد که فرصت ها را قابل دانستند و غزل گرانبهای خودشان را که متعلق به سالیان دور و دوران حضورشان در جبهه های حق علیه باطل است را به فرصت ها هدیه دادند:
داغدار فاطمه
گریه کن ای دیده بر احوال زار فاطمه
خم کن ای عاصی کمر ، شو داغدار فاطمه
سینه و پهلو شکسته، مرگ محسن را نگر
صورت نیلی و رخسار نزار فاطمه
در میان ضجه های کودکان بیت وحی
حال مولا را ببین اندر کنار فاطمه
می کند آقا حسن زاریّ و گریه گوشه ای
اشک می ریزد حسین هم بر مزار فاطمه
زینب محزون بساط روضه اش آغاز شد
تا که خواند شرح داغ گلعذار فاطمه
ای خدا امشب چرا این خاندان اینگونه اند؟
داغدار و پر شرار و بی قرار فاطمه
یاد چادر یاد سیلی ، کوچه و مسمار در...
یاد بوسه بر گلوی یادگار فاطمه
از غم عظمای مادر "میثم" ماتم زده...
...گشت غرق در عزا همچو نگار فاطمه
همرزم و یادگار شهیدان گلگون کفن
.: Weblog Themes By Pichak :.