شعری به مناسبت شهادت حضرت امام موسی کاظم(ع)
درد مرا چه حاجتِ درمان به دیگر است
باب الحوائجی چو مرا میر و سرور است
از درگهش خدا نکند من جدا شوم
چون او همیشه و همه جا بنده پرور است
باشد عزیز جان و به جانان چونان صنم
چون از تبار حیدر و زهرای اطهر است
آن عبد صالحی که تمام وجود او
از عشق منجلی شده موسی ابن جعفر است
هم کاظم و ابوالحسن و هم امین بود
در کظم غیظ خویشتن از عالمی سر است
بر کاظمین او دل و جانم سپرده ام
((دولت در آن سرا و گشایش در آن در است))
سرمایه ام بود به جهان این ولایتش
مهرش تمامِ فخر و امیدم به محشر است
شعر: اکبر پورآقا
التماس دعا..
تاریخ : شنبه 93/3/3 | 12:1 عصر | نویسنده : | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.