راه توبه و متاب
می و جام و خُمّ و جم را همه را به آب دادم
همه هستی دلم را عوض سراب دادم
صفحات عمر خود را به نظر کتاب کردم
کَلَمی گرفتم، اما! زکفم کتاب دادم
ز وفا و حسن معشوق به صفا رسیده بودم
به لب عجوزه ای من ز برم شباب دادم
مثلم مثال آن شد که نخش پنبه می کرد
همه رشته های خود را به نخی خراب دادم
ز نماز و روزه هایم که پی ثواب بودم
ثمری به کف نیامد طلب ثواب دادم
دگرم نه توشه ماند و ثمر و ثواب و راهی
به خودم رجوع کردم، به خودم جواب دادم..
..مگر آن انیس دلها به تو نامه ای نداده
که در آن نوشته راه توبه و متاب دادم
اکبر پورآقا
تاریخ : چهارشنبه 93/8/21 | 12:10 عصر | نویسنده : | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.