سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اربعین فراق و غم

می نویسم ز غم پادشه بی کفنم

در کنار حرم شمس شموس وطنم

می نویسم زغم فاصله از قافله ها

دل جا مانده ز ره، پر غم از این فاصله ها

می نویسم به غریبی، ز حبیبی غمگین

می نویسم به شهی از طرف یک مسکین

می نویسم برسانید شما زواران

نامه ام را به شه تشنه لب و بر یاران

می نویسم ، برسد نامه ی من نزد حبیب

السلام ای گل زهرا و علی، شاه غریب

السلام ای همه ی هستی زهرا و علی

ای مبارک صنم خالق معبود جلی

السلام ای به محمد نَفَس و نفس نبی

ای که بر روی نی عشق در تاب و تبی

السلام ای رهنمای راه حق مولا حسین

السلام ای شاه حق همراه حق مولا حسین

السلام ای آنکه در دل ها انیس دل شدی

کل عالم بحر غم ، بر مبتلا ساحل شدی

ای نگار حضرت حیدر امیر المؤمنین

یا حسین ای قاضی روز جزا و یوم دین

تا صدایت می نمود حیدر تو را با احترام

می نمود از احترام نام تو آن دم قیام

ای نوای نای نی های حزین مولا حسین

ای دوای درد دل های غمین مولا حسین

ما که جا مانده و از عدن جنون رانده شدیم

با صفا و کرم مادرتو خوانده شدیم..

..در کنار حرم شاه خراسان رضا

با عنایات حق و حضرت سلطان رضا

نوحه خوانیم و نوا سر بدهیم، یا زینب

به ره پاک حسین سر بدهیم با زینب

آمده از سفر اینک یاور خسته ی تو

خواهر غم زده و بی پر و بشکسته ی تو

کاروانی به برش مثل گُل پاییزند

اربعینی ز فراق و غم تو لبریزند

حق بده چند قدم مانده چنین می ریزند

از روی محمل غمگین به زمین می ریزند

آخر اینان همان جمله عزیزان توأند

روز و شب ها به خدا اشک ریزان توأند

این رباب است اخا، وای دلش غمگین است

داغ آن کودک شش ماهه ی او سنگین است

این سُکینه است همان دختر شیرین سخنت

غصه اش بود عزیزم، لب چوب و دهنت

دست بر دل مگذار ای گل بشکسته ی من

دست بردار تو از این دل خون گشته ی من

من چگونه به تو گویم که عدوی تو چه کرد

دخترت نیمه ی شب با سر و روی تو چه کرد

پلک، بر هم بزد و خاک از سر بگرفت

دختر خسته ی تو از بر من پر بگرفت

رفت و من ماندم و یک چادر از او

شد تداعی به دلم رفتن مادر از او

اکبر پورآقا(مشهد1393)

 




تاریخ : یکشنبه 93/9/16 | 12:16 عصر | نویسنده : | نظر


  • paper | فروش لینک ارزان | بک لینک رایگان
  • آکوا - مصطفی | فروش رپرتاژ آگهی