سری که سر به فراز است تیغ کی بُرّد
ولیک با قلم حرص و آز می بُرّند
بریدن سر با پنبه را شنیدستی؟
سران، سر از همه با این فراز می بُرّند
به تیغ تیز فقط مانده نام رسوایی
گلوی هر که به این برگ و ساز می بُرّند
به تیغ نوک قلم های پرده ی دل
سر خدا هم اگر شد نیاز می بُرّند
مگر گلوی حسینی به جز گلوی خداست
چه شد که اهل عراق و حجاز می بُرّند ؟
شاهکاری از استاد قدرت چوپانی(مشعل)
تاریخ : یکشنبه 95/7/4 | 10:32 صبح | نویسنده : | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.