آیه ای برای افراد بیکار و جویای کار
( وقتی که بیکار شده بودم و جویای کار بودم )
دقیقا ماه رمضان سال 1378 بود. بنده که به صورت قرارداد 6 ماهه به مدت 5 سال در یکی از شرکتها مشغول به کار بودم زمزمه های تعدیل نیرو مطرح شد و دقیقا در همان ماه مبارک این کار شروع شد و خلاصه بنده بیکار شدم.
روی سخنم در مورد بیکاری و شغل و آن نیست. زمانی که بیکار شدم خیلی اوضاع مالی ام به هم پیچید و اقساط بانکی و بدهی ها و اجاره خانه و .. همه و همه بار بزرگی بر دوشم شد. مضاف بر اینکه از توان پرداخت هزینه مهد فرزندم پارسا نیز برنمی آمدم . همه این موارد در حال دیوانه کردنم بود که در آن زمان یکی از دوستان بسیار خوب و فرهیخته ام به نام مصطفی از باب محبت و ایمان خالص و کاملی که داشت با بنده هم کلام می شد و از بنده دلجویی و دلداری می نمود. یادم هست یکی از آن اوقاتی که اتفاقا در مسجد ولیعصر(عج) یکدیگر را ملاقات نمودیم ایشان فرمود مادیات و زرق و برق دنیا در پیشگاه پروردگارهیچ ارزشی ندارد و لذا تو هم نباید از اینکه درآمدت قطع شده اینقدر به هم بریزی و .. و ایشان بنده را به مطالعه دقیق و با تعمق آیه ذیل(آیه 33 سوره مبارکه زخرف) و همچنین خطبه قاصعه نهج البلاغه که دقیقا در همین راستاست سفارش فرمودند.
از همین رو برای تذکر به خویشتن و قربة الی الله تفسیر آیه مذکور را از تفسیر شریف نمونه مجددا مورد مطالعه قرار دادم:
وَ لَوْ لا أَن یَکُونَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتهِمْ سقُفاً مِّن فِضةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیهَا یَظهَرُونَ(33) وَ لِبُیُوتهِمْ أَبْوَباً وَ سرُراً عَلَیهَا یَتَّکِئُونَ(34) وَ زُخْرُفاًوَ إِن کلُّ ذَلِک لَمَّا مَتَعُ الحَْیَوةِ الدُّنْیَاوَ الاَخِرَةُ عِندَ رَبِّک لِلْمُتَّقِینَ(35)
ترجمه:
33 -اگر تمکن کفار از مواهب مادى سبب نمىشد که همه مردم امت واحد گمراهى شوند ما براى کسانى که کافر مىشدند خانههائى قرار مىدادیم با سقفهائى از نقره و نردبانهائى که از آن بالا روند!
34 -و براى خانههاى آنهادرها و تختهائى ( زیبا و نقرهگون ) قرار مىدادیم که بر آن تکیه کنند.
35 -و انواع وسائل تجملى ، ولى تمام اینها متاع زندگى دنیاست و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است.
تفسیر : قصرهاى باشکوه با سقفهاى نقرهاى ! ارزشهاى دروغین این آیات همچنان بحث پیرامون نظام ارزشى اسلام و عدم معیار بودن مال و ثروت و مقامات مادى را ادامه مىدهد.
در نخستین آیه مىفرماید : اگر بهرهمند شدن کفار از انواع مواهب مادى سبب نمىشد که همه مردم تمایل به کفر پیدا کنند و امت واحد گمراهى گردند ، ما براى کسانى که به خداوند رحمن کافر مىشدند خانههائى با سقفهائى از نقره قرار مىدادیم ( و لو لا ان یکون الناس امة واحدة لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفا من فضة ) .
خانههائى که چندین طبقه داشته باشد ، و براى آنها پلهها و نردبانهاى جالبى قرار مىدادیم که از آن بالا روند ( و معارج علیها یظهرون).
جمعى از مفسران گفتهاند منظور پلههائى از نقره است ، و عدم تکرار کلمه فضة ( نقره ) به خاطر وضوح آن است ، ولى گویا آنها وجود پلهها را به تنهائى دلیل بر اهمیت خانهها ندانستهاند در حالى که چنین نیست ، اصل وجود پلههاى فراوان دلیل بر عظمت بنا و داشتن طبقات متعدد است .
سقف ( بر وزن شتر ) جمع سقف است و بعضى آن را جمع سقیفه به معنى مکان مسقف مىدانند ولى قول اول مشهورتر است.
سپس مىافزاید علاوه بر این ، براى خانههاى آنان درها و تختهائى قرار مىدادیم که بر آن تکیه کنند ( و لبیوتهم ابوابا و سررا علیها یتکؤن).
ممکن است این جمله اشاره به درها و تختهاى نقره باشد که چون در آیه قبل در مورد سقفها آمده در اینجا از تکرار آن خوددارى شده ، و نیز ممکن است وجود درها و تختهاى متعدد ( با توجه به اینکه ابوابا و سررا نکره است و در اینجا براى اهمیت آمده ) خود دلیل بر عظمت آن قصرها باشد ، زیرا هرگز براى یک خانه محقر درهاى متعدد نمىگذارند ، این مخصوص قصرها و خانههاى مجلل است ، و همچنین وجود تختهاى بسیار .
باز به این هم اکتفا نکرده مىافزاید : علاوه بر همه اینها انواع وسائل تجملى و زینتآلات براى آنها قرار مىدادیم ( و زخرفا).
تا زندگى مادى و پر زرق و برقشان از هر نظر تکمیل گردد ، قصرهائى مجلل و چند اشکوبه با سقفهائى از نقره ، و درها و تختهاى متعدد ، و انواع وسائل زینتى ، و هر گونه نقش و نگار آنچنانکه مطلوب و مقصود و معبود دنیاپرستان است .
سپس مىافزاید : اما همه اینها متاع زندگى دنیاى مادى است و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است ( و ان کل ذلک لما متاع الحیوة الدنیا و الاخرة عند ربک للمتقین).
زخرف در اصل به معنى هر گونه زینت و تجمل توأم با نقش و نگار است ، و از آنجا که یکى از مهمترین وسائل زینت طلا است به آنهم زخرف گفته شده است ، و اینکه به سخنان بیهوده مزخرف مىگویند به خاطر زرق و برقى است که به آن مىدهند.
کوتاه سخن اینکه این سرمایههاى مادى و این وسائل تجملاتى دنیا به قدرى در پیشگاه پروردگار بىارزش است که مىبایست تنها نصیب افراد بىارزش همچون کفار و منکران حق باشد ، و اگر مردم کمظرفیت و دنیاطلب به سوى بىایمانى و کفر متمایل نمىشدند خداوند این سرمایهها را تنها نصیب این گروه منفور و مطرود مىکرد ، تا همگان بدانند مقیاس ارزش و شخصیت انسان این امور نیست.
نکتهها:
1 -اسلام ارزشهاى غلط را درهم مىشکند. به راستى تعبیرى رساتر از آنچه در آیات فوق آمده براى درهم شکستن ارزشهاى دروغین پیدا نمىشود ، براى دگرگون ساختن جامعهاى که محور سنجش شخصیت افراد در آن تعداد شتران ، مقدار درهم و دینار ، و تعداد غلامان و کنیزان و خانهها و وسائل تجملى است ، تا آنجا که تعجب مىکنند چرا محمد یتیم و از نظر مادى فقیر به نبوت برگزیده شده ، اساسىترین کار این است که این چهارچوبهاى غلط ارزشى درهم شکسته شود ، و بر ویرانه آن ارزشهاى اصیل انسانى ، تقوى و پرهیزگارى ، و علم و دانش ، ایثار و فداکارى ، شهامت و گذشت بنا شود ، در غیر این صورت همه اصلاحات ، روبنائى و سطحى ، و ناپایدار خواهد بود . و این همان کارى است که اسلام و قرآن و شخص پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به عالیترین وجهى انجام داد ، و به همین دلیل جامعهاى که از عقب افتادهترین و خرافىترین جوامع بشرى بود در مدتى کوتاه ، آنچنان رشد و نمو کرد که در صف اول قرار گرفت .
جالب اینکه در حدیثى از پیغمبر گرامى (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در تکمیل این برنامه مىخوانیم : لو وزنت الدنیا عند الله جناح بعوضة ما سقى الکافر منها شربة ماء : اگر دنیا به اندازه بال مگسى نزد خدا وزن داشت خداوند به کافر حتى یک شربت آب نمىنوشانید.
امیر مؤمنان على (علیهالسلام) نیز در خطبه قاصعه سخن را در این زمینه به اوج رسانده مىفرماید : موسى بن عمران با برادرش وارد بر فرعون شدند در حالى که لباسهاى پشمین در دست داشتند و در دست هر کدام عصاى ( چوپانى ) بود ، با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خدا شود حکومت و ملکش باقى مىماند ، و عزت و قدرتش دوام خواهد یافت ، اما او گفت : آیا از این دو تعجب نمىکنید که با من شرط مىکنند که بقاى ملک و دوام عزتم بستگى به خواسته آنها دارد ، در حالى که فقیر و بیچارگى از سر و وضعشان مىبارد ! ( اگر راست مىگویند ) پس چرا دستبندهائى از طلا به آنها داده نشده است ؟ این سخن را فرعون به خاطر بزرگ شمردن طلا ، و جمعآورى آن ، و تحقیر پشمینهپوشى گفت .
اگر خدا مىخواست به هنگام بعثت پیامبرانش درهاى گنجها و معادن طلا و باغهاى سبز و خرم را به روى آنان بگشاید مىگشود ، و اگر اراده مىکرد پرندگان آسمان و حیوانات وحشى زمین را همراه آنان گسیل مىداشت ، ولى اگر این کار را مىکرد آزمایش مردم از میان مىرفت و پاداش و جزا بىاثر مىشد!.
و در قسمت دیگرى از همین خطبه مىفرماید:
مگر نمىبینید خداوند انسانها را ، از زمان آدم تا آخر جهان ، با سنگهائى که نه زیانى مىرساند و نه سودى ، نه مىبیند و نه مىشنود ، آزمایش نموده ، این سنگها را خانه مقدس خود ( کعبه ) قرار داده ، و آن را موجب پایدارى و قوام مردم ساخته است ، آن را در پر سنگلاخترین مکانها ، و بىگیاهترین نقاط روى زمین ، در تنگناى درههائى مستقر ساخته ، در میان کوههاى خشن ، شنهاى متراکم ، چشمههاى کم آب ، آبادیهاى جدا و پر فاصله که هیچ مرکبى به راحتى در آن زندگى نمىکند ، و سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به آن سو توجه کنند و آن را مرکز تجمع خود سازند ... .
اگر خدا مىخواست خانه مقدسش و محل انجام مناسک حج را در میان باغها و نهرها و زمینهاى هموار و پر درخت و آباد که داراى خانهها و کاخهاى بسیار و آبادیهاى به هم پیوسته ، در میان گندمزارها و باغهاى پر گل و گیاه ، در میان بستانهاى زیبا و سرسبز و پرآب ، در وسط باغستانى بهجتزا با جادههاى راحت و آباد ، قرار دهد ، توانائى داشت ، ولى در این حالت آزمایش و امتحان سادهتر بود و پاداش و جزا نیز کمتر ( و مردم به ارزشهاى فریبنده ظاهرى مشغول مىشدند و از ارزشهاى واقعى الهى غافل مىگشتند ) .
به هر حال اساس انقلاب اسلامى انقلاب ارزشهاست ، و اگر مسلمانان امروز در شرائطى سخت و ناگوار تحت فشار دشمنان بیرحم و خونخوار قرار گرفتهاند به خاطر همین است که آن ارزشهاى اصیل را رها ساخته ، بار دیگر ارزشهاى جاهلى در میان آنان رونق گرفته است ، مقیاس شخصیت مال و مقام دنیا شده ، و علم و تقوا و فضیلت را به فراموشى سپردهاند ، در زرق و برق مادى فرو رفته ، و از اسلام بیگانه شدهاند ، و تا چنین است باید کفار این خطاى بزرگ را بپردازند ،
و تا تحول را از ارزشهاى حاکم بر وجودشان شروع نکنند مشمول الطاف الهى نخواهند شد که ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم ( رعد - 11 ) .
2 -پاسخ به یک سؤال
با مطالعه آیات فوق پیرامون تحقیر شدید زینتهاى ظاهرى ، و ثروت و مقام مادى ، این سؤال مطرح مىشود که پس چرا قرآن مجید در جاى دیگر مىگوید : قل من حرم زینة الله التى اخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هى للذین آمنوا فى الحیاة الدنیا خالصة یوم القیمة کذلک نفصل الایات لقوم یعلمون : بگو چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده و طیبات را حرام کرده است ؟ بگو : اینها در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آوردهاند ( اگر چه دیگران نیز با آنهامشارکت دارند ولى ) در قیامت خالص براى آنها خواهد بود ، اینچنین آیات خود را براى کسانى که مىفهمند شرح مىدهیم ( اعراف - 32).
یا در جاى دیگر مىفرماید : یا بنى آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد : اى فرزندان آدم ! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید ( اعراف - 31).
چگونه این دو گروه از آیات با هم سازگار است ؟ ! در پاسخ باید به این نکته توجه داشت که هدف در آیات مورد بحث شکستن ارزشهاى دروغین است ، هدف این است که مقیاس شخصیت انسانها را ثروت و زینت آنها نشمارند ، نه اینکه امکانات مادى بد چیزى است ، مهم این است که به آنها به صورت یک ابزار نگاه شود نه یک هدف متعالى و نهائى . وانگهى اینها در صورتى ارزش دارد که در حد معقول و شایسته و خالى از هر گونه اسراف و تبذیر باشد ، نه ساختن کاخهائى از طلا و نقره و گرد آوردن زینتهاى انبوهى از سیم و زر ! و از اینجا روشن مىشود که نه بهرهمند بودن گروهى از کفار و ظالمان از این مواهب مادى دلیل بر شخصیت آنها است ، و نه محروم بودن مؤمنان از آن ، و نه استفاده از این امور در حد معقول ، به صورت یک ابزار ، ضررى به ایمان و تقواى انسان مىزند ، و ایناست تفکر صحیح اسلامى و قرآنى.
.: Weblog Themes By Pichak :.