راستگو بمانیم!
با سلام و احترام به محضر مخاطبان بزرگوار وبلاگ منتظران شهادت و عرض تبریک ماه مبارک رمضان و عذر تقصیر از کوتاهی و کم کاری در به روز آوری وبلاگ که مقصر اصلی آن من نیستم. دیروز در خبرها مصاحبه ی برادر گرانقدر و پیشکسوت انقلاب و نظام جناب آقای دکتر بشارتی وزیر اسبق کشور و از دیپلمات های با سابقه و زجر کشیده های انقلاب را خواندم و از این همه فرافکنی عمدی و فارغ از حقیقت در خصوص موضوع آقازاده ها و جناب آقای هاشمی رفسنجانی تعجب کردم.ما ایشان را به صداقت و راستگویی می شناسیم. صبوری وی در طول دوره ی طولانی فقدان مسئولیت در سال های اخیر ستودنی و مواضع انقلابی و صادقانه او را در فواصل زمانی مختلف و حوادث و اتفاقات قابل ارج گذاری می دانیم.مخصوصا که سوابق زجرهایی که او در کنار همرزمانش در زندان های رژیم ستمشاهی به جان خرید از جمله دلایل احترام به شخصیت ایشان به حساب می آید.اما شاید در اثر کهولت سن، اطلاعات غلط، تعلقات حزبی و گروهی و تعلقات شخصی و یا چشم بستن به واقعیات و در نهایت همراهی با شرایط جدید پس از انتخاب دکتر روحانی به ریاست جمهوری اسلامی ایران ایشان در صحبت هایشان مسئله آقازادگی را به کل منتفی و غیر واقعی دانسته اند.و در توضیح دلایل این نفی هم به عدم وجود چنین واژه ای در قانون و محاورات رسمی اشاره کردند و به اصطلاح با یک جا خالی حقوقی مسئله را کلا پاک نموده اند.من از ایشان انتظار دارم مانند همیشه انقلابی و مومن و صادق باشند. و با این مطالب که احتمالا با توضیحاتی می توان آن را تبیین نمود احساس تحمیق کردن در مخاطب ایجاد نکنند.پدیده ی آقا زادگی یا سوء استفاده ی نزدیکان و به خصوص فرزندان برخی از بزرگان نظام از جمله فرزندان آقای هاشمی و ناطق موضوعی نیست که از خاطر اذهان پاک گردد. بماند فعلا که فرزندان این افراد در پناه انتصاب دکتر روحانی سر از سوراخ موش بیرون آورده و متهم ترین فرد حداقل در موضوع کشف و ضبط عتیقه جات ( که امیدوارم روزی از اسرار آن پرده برداری شود) جزء نزدیکترین مشاوران آقای روحانی قرار می گیرد.و احتمال وزیر شدن او هم مطرح می گردد و البته وی یک آقا زاده است.از آقای بشارتی عذرخواهی می کنم و امیدوارم هیچ وقت حافظه ی مردم را دست کم نگیرند.
مطلب دوم نیز در نتیجه به مطلب اول شبیه است و با مسئله ی صداقت سیاسیون و به خصوص افراد با سابقه و معتمد نظام و رهبری ارتباط مستقیم دارد. القصه ما بر اساس شواهد و اقوال مستند و فراوان مطلع شدیم که ائتلافی تحت عنوان 1+2 بین آقایان دکتر ولایتی، دکتر قالیباف و دکتر حداد عادل قبل از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایجاد و علاوه بر توافقاتی که ما خیلی از آن مطلع نیستیم هدف نهایی این ائتلاف حضور در عرصه و بررسی آرای هر یک در نزدیکی پایان تبلیغات انتخاباتی و در نهایت انتخاب فردی از این سه تن که رای بیشتری دارد به عنوان کاندید نهایی ائتلاف یاد شده بوده است. من به اینکه آقای قالیباف بهترین گزینه بود یا نه کاری ندارم؛ به اینکه ایشان رای آورد یا نه هم کاری نخواهم داشت.اما صداقت در عرصه ی سیاست ایجاب می کرد آقای دکتر ولایتی برای عدم استعفای خود قبل از انتخابات علیرغم اطلاع کامل از آرای کمترش نسبت به قالیباف توضیحاتی قانع کننده می داد.مخصوصا که آقای دکتر حداد عادل مرد تقوا و تدبیر چنین کرد.و با استعفایش برگ افتخار دیگری به کارنامه ی پربارش افزود.آقای دکتر ولایتی باید توضیح بدهند که شایعه ی دستور آقای هاشمی مبنی بر عدم انصراف در راستای تخریب آرای اصولگرایان و تفرق آن صحیح بوده و واقعیت دارد؟ چراکه همه می دانند در صورت انصراف دکتر ولایتی به نفع آقای قالیباف عمده ی آرای ایشان به قالیباف داده می شد ، با توجه به اینکه در صورت کاهش 350 هزار رای از آرای دکتر روحانی انتخابات به دور دوم می کشید ؛ اهمیت موضوع عدم پایبندی دکتر ولایتی به تعهدش روشن تر می شود.هر چند بنده انتخاب رییس جمهور در نوبت اول و عدم انتخاب آقای قالیباف را مبتنی بر خیر و برکت برای مردم و ایشان دانسته و معتقدم دست دیگری از غیب به نظام و انقلاب و مردم و رهبری نظر داشته و هدایت کار را بر عهده دارد.از این منظر عدم انتخاب آقای قالیباف خیر تلقی می گردد اما اعتراضم به پایبند نبودن سیاسیون ما به اخلاق و تعهدات مرتبط در هر عرصه ای می باشد.و آن را سم مهلکی برای عرصه ی سیاسی نظام و الگوی سیاست های شیعی و انقلابی جمهوری اسلامی که امام راحل عظیم الشان آن را ترسیم و رهبر معظم انقلاب نیز بر مدار آن حرکت فرمودند می دانم.امید آنکه آقای ولایتی اگر توضیحی دارند برای ثبت در تاریخ ارائه فرمایندو اگر اصل موضوع انچنانکه شایع شده واقعیت دارد توبه فرمایند. درهر حال نباید اجازه داد بزرگان نظام و انقلاب با لغزشهای کوچک و بزرگ در ذهن جوانان و پیروانشان کوچک و مساله دار جلوه کنند.
انشاالله که اینگونه شود.
غلام رضا رجبی (میثم)
23/04/1392
.: Weblog Themes By Pichak :.